دو سریال صدرنشین نوروز زیر ذرهبین نقد| راه رفتن سعید آقاخانی روی لبه تیغ؛ گاندوی خوشساخت اما بینظم
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۸۸۶۰۱
تلویزیون در کنار انتقاداتی که به سریالهایش وارد است اما توانست همه سلایق و حتی مدعیانی که میگفتند تلویزیون نمیبینند را پای جعبه جادو بکشاند. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: امسال تلویزیون برای نوروز 1400 هم میهمان ناخوانده داشت و هم میهمان آشنا؛ هم ملودرام و هم پای قومیت جدیدی (مشهدی) را به تلویزیون باز کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرضیهای که باطل شد
فرضیهای که برخی مدتها است فریادش میکنند مخاطب با تلویزیون قهر کرده اما توجه به سلایق مختلف در آنتن، عوام و خواص را با هم پای تلویزیون نشاند. بیشتر توده مردم بیننده "نونخ" بودند و خواص و سیاسیون، "گاندو" را میدیدند. در این میان شاید به مراتب فضایمجازی طعنههای اهالی روستای نورالدین خانزاده را وایرال کرد. وقتی به اتفاقات در بورس، پولشویی، به دنیا آمدن فرزندان در کانادا و در برخی از بخشها هم بحثهای فرهنگسازی همچون پسماندها و معدن، میپرداخت.
همه تلاش کردند خوب باشند
اگرچه به دو سریال نوروزی شبکههای یک و سه که بیشترین مخاطب را نسبت به دو کار دیگر شبکه دو و پنج سیما داشتند اما انتقاداتی وارد است که در ادامه به آنها اشاره میشود اما تلاش هرکدام از گروههای سازنده، جای تقدیر دارد که در شرایط کرونایی وارد میدانِ تصویربرداری سریال شدند و هرکدام به نحوی کوشیدند تا مورد پسندِ مخاطب باشند. شبکه یک با ساخت فصل سوم سریال کمدی "نونخ"، شبکه سه برخلاف آنچه پیشتر اعلام شده بود که سریال کمدی "بوتیمار" با بازی مرجانه گلچین و حمید لولایی را روی آنتن میبرد، در دقیقه 90 و غیرمنتظره، فصل دوم سریال "گاندو" که یک سریال جاسوسی ـ امنیتی است را پخش کرد.
سریالهای نوروزی به دنبال فصلهای جدید
با این پیش زمینه به سراغ بررسی سریالهای نوروزی شبکههای یک و سه سیما میرویم. یکی از نکاتی که قبل از شروع نقد به تفکیک سریالها، لازم به یادآوری است ساخت دنباله برخی از سریالهای تلویزیونی است. در کنار ادامه "نونخ" در فصلهای بعدی که تهیهکنندهاش چندی پیش در گفتوگو با تسنیم اعلام کرد یا حتی "گاندو" به تناوب موضوعهای جدید و حتی ادامه پخش قسمتهایی که به دلیل توقف یک باره، در زمانِ دیگری پخش خواهد شد، به نوعی ادامه دارد.
اول: فصل سوم "نونخ"
سریال "نونخ" مانند دو فصل قبلی توانست عنوانِ پرمخاطبترین مجموعه سیما در نوروز 1400 را به خودش اختصاص دهد. شاید اولین امتیازِ این مجموعه، حضور با ثبات در فضای روستایی و توجه به قومیتها و گویشها و لهجهها است. مثل برخی از کارها همچون "پایتخت" به یک باره از آن بافتِ بومی خودش بیرون نیامد. در این فصل نورالدین و اطرافیانش با اتفاقات جالبی مثل واریز یک مبلغ کلان به حساب آقا نوری و کشف یک معدن طلا و داستانکهای زیادی روبرو شدند. آن چیزی که این سریال را سرِپا و موفقتر از برخی رقبایش قرار داد کمدی موقعیت و طنز کلامی به دور از ترفندهای مبتذل بود و توجه به نوآوری و در هر شرایطی، حرکت بر مدار طنز؛ یعنی در واقع فضا و حال و هوای کلی این سریال، هیچگاه به ورطه غم و اندوه نمیافتد.
فصل چهارم سریال "نونخ" ساخته میشود/ ماجرای انتقاد از نحوه ماسک زدن و غیبت آذرنگ چیست؟دوربین تسنیم همراه با آقای "نونخ"| آرزوی 1400 سعید آقاخانی/ چرا "نونخ" کرونا گرفت؟ + فیلمشخصیتسازی و همذاتپنداری مخاطب
یکی از اتفاقاتی که برخی سریالها به آن توجه نمیکنند و معمولاً سعید آقاخانی در بسیاری از کارهای قبلی خودش هم به آن توجه داشته، شخصیتسازی است. یعنی بازآفرینی کاراکترهایی که هرکدام برای مخاطب ویژگیهایی داشته باشند و بتوانند با هرکدام از آن شخصیتها ارتباط برقرار کنند. اتفاقی که در "نونخ" افتاد به سبکِ برخی از کارگردانها فقط به صرفِ حضور خودش در نقش اصلی، این شخصیت را بسط و گسترش نداد، بلکه امروز بسیاری از مخاطبین، کارکترهایی مثل سلمان، کیوان، کاووس، روناک، روژان، شیرین، فریبرز و بهادرخان میشناسند. چرا که این شخصیتها جان گرفتهاند و قوت دراماتیک بالایی دارند و در نتیجه مخاطب با آنها همذاتپنداری میکند.
راه رفتن بر لبه تیغ!
میدانید پرداختن به قومیتها و استفاده از لهجه آنها، راه رفتن بر لبه تیغ است. چنین اتفاقی ممکن است به نتیجه منفی هم ختم بشود و سوءتفاهمهایی را مبنی بر تمسخر آن قومیت برانگیزد. اما درباره "نونخ" این قضیه کاملاً برعکس بوده و به دلیل طراحی درست و دقیق و حسن استفاده از ظرفیتهای فرهنگی قوم کُرد، باعث شده تا این سریال با استقبال خیرهکنندهای در مناطق کردنشن ایران همراه شود. یکی از دلایل این نتیجه مثبت، حضور سعید آقاخانی در جایگاه کارگردان این سریال است. چون آقاخانی علاوه بر سابقه و تجربه بالای تولید سریال کمدی، خودش متعلق به قومی است که در این مجموعه تلویزیونی، محور قرار گرفتهاند. شناخت روحیات و ظرایف گفتاری و رفتاری و بسیاری از جزئیات فرهنگی و اجتماعی کُردها از سوی کارگردان، نقش مؤثری در قوام یافتن شکل و فضای این سریال در هر سه فصل داشته است.
پوشش، گویش و موسیقی کُردی
در این مجموعه تلویزیونی، جلوههایی زیبا از فرهنگ و آداب و رسوم کُردی به نمایش درآمده است. پوشش، گویش و موسیقی کُردی، در تمام لحظات این سریال دیده و شنیده میشود. اتفاقی که برخی از کارشناسان از آن به عنوان یک اقدام راهبردی در جهت تحکیم وحدت و همبستگی ملّی در کشور، یاد میکنند. هر چقدر مردم کشورمان نسبت به زیباییهای اقوام این سرزمین آگاهی پیدا کنند به طور مستقیم موجب همدلی و پیوند مردم با یکدیگر میشود. همچنین نسل جدید در استانهای کُردنشین، از طریق این سریال میتوانند با اقلیم و فرهنگ قومی خودشان بیش از پیش آشنا شوند. خانواده، همبستگی با همسایگان و اهالی محل یا روستا از دیگر رویکردهای مهمی است که این سریال به آن توجه کرد. در موقعیتهایی که نورالدین از همهچیز ناامید شده و احساس میکند که به بنبست رسیده، علاقه به فرزندانش است که او را به تلاش بیشتر برای حل مشکلات فرا میخواند. همچنان که همه گرهها در این سریال، با در کنار هم قرار گرفتن اهالی روستا و همکاری و همفکری آنها باز میشود.
توجه به توریسم با حضورچینیها/ فرهنگسازی با پسماند و مراقبت از معدن
"نونخ" مثل دو فصل قبلی خودش از موضوعات اجتماعی و اقتصادی غافل نشد. مثل اهمیت صنعت توریسم برای کارآفرینی و رونق اقتصادی روستاها و مناطق مختلف که دستمایه این سریال هم قرار گرفته است. در فصل سوم نونخ، گروههایی از چین به عنوان گردشگر در روستا حضور دارند و لحظاتی به آنها اختصاص داده شد. همچنین کارآفرینی از مسائلی است که در این فصل به آن پرداخته شد و نورالدین خانزاده به عنوان شخصیت اصلی داستان، کماکان کارآفرین باقی ماند، در این فصل به جمعآوری و تولید گیاهان دارویی مشغول بود و از این طریق برای گروهی از همولایتیهایش نیز شغل فراهم کرد. فرهنگسازی مدیریت پسماندها و زبالهها به عنوان یکی از راههای حفظ محیط زیست و بقای طبیعت نیز در دستور کار این سریال قرار گرفت و تقریباً در هر قسمت، به آن پرداخته شد. همچنین اهمیت مراقبت از معادن و منابع طبیعی نیز در قالب ماجرای کشف معدن طلا، هدف دیگر فرهنگسازی و آموزشی این سریال بود.
اما نقاط ضعف؛ در وهله اول ماسک
شهرام خرازیها کارشناس ارشد مدیریت رسانه و عضو انجمن منتقدان و نویسندگان، اولین نقد به سریال "نونخ" را به نوع ماسکزدن وارد کرد. به گونهای که اگر در این سریال کاراکترها ماسک نداشته باشند هم اتفاق خاصی نمیافتد. تهیهکننده سریال البته نسبت به این انتقاد چنین واکنشی داشته است: "خواستیم به مردم بگوییم کرونا هست و مراعات کنید. سکانس و یا موقعیت و صحنهای کات داده میشد هنرمند و بازیگر ما بتوانند ماسکشان را بزنند تا کسی خدایی نکرده به این بیماری مبتلا نشود. 5 ماه و نیم فیلمبرداری داشتیم و خوشبختانه یک نفر هم کرونا نگرفت. به این دلیل بود که پروتکلها به جدّ پیگیری میشد و بچهها هم رعایت میکردند.
همه تلاش و هدفگذاری ما این بود که به مردم این مراقبتها و مواظبتها را یادآوری کنیم که فاصله اجتماعی را رعایت کنند و جای جای داستان این موضوع گفته شود. به نظرمن این اشکال وارد نیست، چون برای همه این اتفاقات توجیه داشتیم و کاملاً هوشمندانه آقای آقاخانی طراحی کردند."
حفرههای زیاد در فیلمنامه
خرازیها با اشاره به ضعف فیلمنامهای در فصل سوم، تأکید کرد: فصل اول "نونخ" بهتر از فصل دوم و فصل دوم بهتر از فصل سوم بود. چرا که در فصل سوم حفرهها و سوراخهای زیادی در فیلمنامه میبینیم. اتفاقاتی که قابل حذفند و ربطی به داستان اصلی ندارند. نمونه بارز آن برخورد فریبرز با یک چوپان است که میبینیم چوپان از او میخواهد کیسههای نایلونی را جمع کند. این سکانس از سریال کاملاً قابل حذف است و ارزش دراماتیک ندارد؛ مثل این سکانس باز هم داریم. بنابراین خیلی از اتفاقات "نونخ3" برای پُرکردن آنتن و آب بستن به سریال است.
** همانطور که برخی از کارشناسان به خطّ داستانی سریال انتقاد داشتند که چطور از بحث تخمه فصل اول به گیاهان دارویی رسیدند و محل پرسش است تخمه کاشتن روستاییها به کجا رفت؟ حضور کاراکترهای اضافی مثل سیروس که جزو بدترین و یا ضعیفترین کاراکترهای این سریال به شمار میرود. خرده داستانها، خطّ اصلی داستان را نجات داده؛ مسائلی مثل پسماندها، پولشویی، بورس، به دنیا آوردن فرزندان در کانادا، رأی الکترال آمریکا و خیلی از مسائل دیگر؛ و از این جهت به غیبت حمیدرضا آذرنگ و فقدان کاراکتری مثل "مهلقا خانم" با بازی خوب فریده سپاه منصور کماکان انتقاد دارند.
غیبتی طولانی و غیبتی موقت
این منتقد سینما و تلویزیون اعتقاد دارد که: فصل سوم "نونخ" شخصیتهای خوب و نسبتاً جاافتادهای دارد کاراکتری مثل "مه لقا خانم" با بازی فریده سپاهمنصور در فصلهای دو و سه نباید حذف میشد. کاراکتر حمیدرضا آذرنگ در فصل سوم نباید حذف میشد. این حذفها لطمه زده است، زیرا این دو جزو قویترین کاراکترها بودند. کاراکترهای جدید در "نونخ3" سه نواقص زیادی دارند. آوردن کاراکتر جدید به مجموعهای آشنا که سریهای قبلیاش هم ساخته شده و در ذهن بینندگان مسبوق به سابقه است، یکطور خطر کردن است و باید خیلی ظریف این کاراکترها را کنار بقیه کاراکترها نشاند. مثلاً به عنوان مثال کاراکتر بهادرخان (بابای روناک) کاراکتر خوبی است که به اندازه کاراکترهای ثابت سریال از بیننده پاسخ مثبت میگیرد اما در مقابل کاراکتر سیروس در دلِ مجموعه جا نمیگیرد و فضای روستایی مجموعه را به واسطه خاستگاه شهریاش در هم میریزد.
حضورِ اضافی علی صادقی
خرازیها اعتقاد دارد کاراکتر شیاد و شارلاتان سیروس با فضای روستا عجین نیست و به اتکای شیرین کاریهای بداهه خودش کار را جلو میبرد اما به هر حال، به لحاظ شخصیتپردازی کاراکتر ضعیفی است. علی صادقی خودش نقش را بالا میکشد و مانع حذف این نقش از مجموعه میشود اما در کل شخصیت سیروس در کل مجموعه لَق می زند. ضمن اینکه مسئله ابتلای دروغین و کاذبش به کرونا به مرور در مجموعه لوث میشود؛ اگرچه میتوانست این ابتلا گره دراماتیک در مجموعه باشد اما از این گره بالقوه درست استفاده نمیشود و به فراموشی سپرده میشود.
توریستهایی که جای کار داشتند
خرازیها تأکید کرد: توریستهای چینی که خیلی جای کار داشتند و میتوانستند فضای مجموعه را به سمت سرگرمکنندگی و شادی بیشتری ببرند و حال و هوای مجموعه را متحول کنند اما متأسفانه در حد یک ماده خام و شخصیتهای ناپرورده در مجموعه باقی میمانند و عملاً از تضاد فرهنگی آنها با روستائیان ایران استفاده نمیشود.
موضوع کرونا در "نونخ"
کارشناس رسانه و منتقد تلویزیون به ورود سریال نوروزی شبکه یک به مسئله کرونا اشاره کرد و گفت: همین قدر که فصل سوم "نونخ" موضوع کرونا را مطرح میکند خیلی امتیاز بزرگی است؛ در "پایتخت" هم این طور بود. کرونا در سریالهای "پایتخت" و "نونخ" به عنوان موضوع روز و بخشی از داستان مجموعه است که این نکته جای تقدیر دارد اما طرح موضوع مهارت و ظرافت میخواهد. بدیهیترین کاری که عوامل دو مجموعه باید انجام میدادند، این بود که از یک نفر در حوزه پزشکی مشورت میگرفتند، شاید این مشورت صورت گرفته باشد اما در نهایت فیلمنامهنویس و کارگردان خودشان کاری که دلشان میخواسته کردهاند به همین خاطر هم کرونا دراماتیزه نمیشود و در سطح و در حاشیه داستان باقی میماند. بینندگان سیما پیامهای پیشگیری از کرونا را از طریق سریالهای تلویزیونی بیشتر میپذیرند تا از طریق برنامههای غیرنمایشی و غیرداستانی.
بازیگران موفقتر و کار سختِ سعید آقاخانی
خرازیها اعتقاد دارد که هدیه بازوند، سیروس میمنت و پاشا جمالی (نقش مهیار) و نسرین مرادی بسیار خوب از پَسِ نقشهایشان برآمدند؛ بازیهای پخته و مسلطی دارند و در ادای دیالوگ و لهجه و گویشهایشان موفقند. نورالدین تقریباً در بیشتر سکانسهای سریال حضور دارد و پایش به تمام ماجراهای سریال باز میشود و حجم دیالوگهایش خیلی زیاد است. با لهجههای مختلف و کردی و انگلیسی و ترکی صحبت میکند و چند جور تکیه کلام مختلف دارد. کنترل این همه موقعیت، برای یک هنرپیشه کار سختی است آن هم برای بازیگری مثل سعید آقاخانی که در عین حال مسئولیت کارگردانی سریال را هم برعهده داشته است.
اتفاقاتی که باید در فصل چهارم بیفتد
او افزود: در سری چهارم "نونخ" باید به مسئله توریستهای کره جنوبی و مسئله لهجه و قومیتها و تنوع قومیتها، بیشتر توجه شود اکثر شخصیتها با لهجه کُردی صحبت میکنند و میبینیم که نورالدین با فریده گهگاهی ترکی صحبت میکند بهتر است تنوع لهجه در سری چهارم بیشتر شود. فامیل و آشنایان فریبزر، گنبدی صحبت میکنند به آنها هم بهتر است مجال بیشتری داده شود. تلفظ خندهدار کلمات فارسی از سوی کرهایها نکته مثبتی است که بهتر است در سری چهارم گسترده تر شود. چرا که مردم از این تنوع لهجهها و زبانها استقبال میکنند.
"گاندو" خوشساخت اما بینظم
مناسبتی نبود تا آخرین لحظه هم قرار نبود به آنتن برسد و به یک باره این تصمیم گرفته شد فصل دوم "گاندو" را با اتفاقاتی جدید روانه آنتن کنند. بینظمی که از همان ابتدا رخ داد؛ نام سریال "لوتی" اعلام شد اما تهیهکننده تصمیم گرفت در اولین اطلاعرسانی نام "گاندو2" را بیاورد. نامی که از همان روز نخست رسانهها بعد از اعلام رسمی پخش سریال "لوتی" در ایام نوروز، منتشر میکردند اما هیچکدام از مسئولین مربوطه آن را نمیپذیرفتند و حتی ساختِ ادامه این سریال را هم منکر میشدند.
شاید حاشیههای فصل اول "گاندو" باعث شده باشد مسئولین امر، سکوت و ساخت و تولید بیسر و صدا را به هیاهوهای فصل اول ترجیح بدهند. البته اگر برخی از حاشیهها و هیاهوهای غیراصولی و غیرحرفهایاش را کنار بگذاریم، جذابیتش غیرقابل کتمانی است. علاوه بر اینکه به ظنّ بسیاری از کارشناسان میتوانست در زمان بهتری روی آنتن برود و شاهد این همه شتابزدگی حتی در صحنهپردازی و موقعیتپردازی نباشیم. گافهایی که امروز درباره برخی از تعقیب و گریزها و شخصیتها بیرون میآید شاید این زمان را برای عوامل سازنده قائل میشدند کار به مراتب بینقصتری را شاهد بودیم.
در کنار پخش غیرمنتظره "گاندو"، توقف یک باره و حتی بینظمیهای پخشِ آن در طول زمان، مزید بر علت شد که بسیاری از مخاطبان پروپاقُرصِ سریال هم به این نکته انتقاد کنند. زیرا امکان دارد مخاطب برای تماشای آن سریال برنامهریزی داشته باشد یا بخواهد بیننده سریال شبکه دیگر تلویزیون هم باشد. اما در هر صورت مخاطب را درگیر خودش کرد؛ تعلیقهایی که در بطن سریال وجود داشت و بخی اطلاعات درباره نیروهای امنیتی و نوع ارتباطات با فضاهای شهری برای مخاطبان بِکر و قابل توجه بود. حتی برخی از دیالوگها و اتفاقاتی که شاید کمتر سریالی جرأت نمایش و بیانِ آن را داشته باشند.
چرا امشب "گاندو2" به پایان رسید؟/ سانسور سریال یا دلیل دیگرپردهبرداری سریال "گاندو2" از شیطنتها و نفوذ انگلیس در ایران/ هرکس در منصبی قرار میگیرد باید حواسش را جمع کند پایش را کج نگذارد!سیاسیون بیننده "گاندو"
ساخت چنین فیلمهایی همیشه توصیه شده و باید تلویزیون کارهای پلیسی، امنیتی و سیاسی را در دستور کارهایش قرار دهد. اما ویژگی که اینگونه فیلمها دارد به صورت طبیعی میتواند مورد اعتراص واقع شود. زیرا به رویدادهایی میپردازد که شاهدان آن زندهاند و بلافاصله میتوانند واکنش نشان دهند. به همین خاطر باید سازندگان چنین سریالهایی همه همّ و غمّ خودشان را روی قسمتِ پژوهش و تحقیق و درآوردن شخصیتها و سوژهها بگذارند. این اتفاق تا حدود زیادی در "گاندو" افتاد و هوشمندی جواد افشار به عنوان کارگردان قدیمی تلویزیون را هم شاهد بودیم اما برخی از گافها و ضعفها را هم باید به حسابِ شتابزدگی بگذاریم.
سریالی که بسیاری از تماشاگران را کنجکاو کرد که قسمت به قسمت پیش بروند و سیاسیونی که از هر وعده این فیلم برای واکنش، تعریف و اعتراض خود استفاده میکردند. شاید از این جهت پخش این سریال، برگِ برندهای برای تلویزیون محسوب شود که توجه سیاسیون، روشنفکرنماها و گروه زیادی از مدعیانی که میگفتند ما تلویزیون ایران را نمیبینیم، را به خودش جلب کرد اما در عین حال بسیاری از کارشناسان هم اعتقاد دارند ای کاش در زمانی بهتر روی آنتن میرفت که بهتر دیده میشد و بهتر گروهها میتوانستند درباره موضوعات آن به بحث و گفتوگو بپردازند.
اگر نگاه و چارچوب ملی باشد سوء برداشت نمیشود
جبار آذین از منتقدان تلویزیون اعتقاد دارد: "آنچه گاندو را از سایر آثار مشابه داخلی، متمایز میکند، مضمون و محتوای ملی و ساختار حرفهای آن است. مختصات نوشتاری و تصویری این نوع فیلمها و سریالها در آن لحاظ شده؛ لازم و ضروری است که در تولید آثاری مانند گاندو، با سمتگیریهای سیاسی و امپریالیستی، تمام جوانب و حساسیتهای اجتماعی و سیاسی مورد دقت و توجه قرار گیرد تا موضوعها و دستمایههای ملی و اجتماعی آنها در چارچوبهای ملی و مردمی، بدون نمایش تعلقات و گرایشهای جناحی و سیاسی ارائه شده و به نمایش درآید تا امکان سوء تفاهم، سوء برداشت و برخوردهای سیاسی نالازم فراهم نیاید. اصطلاحاً نگویند این سریال سفارشی ساخته شده و یا عوامل آن قصد انتقامجویی از جناح سیاسی مخالف را دارند.
کارگردانی موفق بود چون...
"گاندو"، در کل به عنوان اثری اکشن، پلیسی، امنیتی، ملی و ضدامپریالیستی، سریالی قابل توجه، تأمل و تأثیرگذاراست که هنرمندانه، نوشته،کارگردانی، بازی و اجرا شده است. اما چرا جواد افشار را به عنوان کارگردان موفقتر میدانم؟ چون در فصل نخست گاندو به دلیل برجستگیهای موضوعی در نوشته و فیلمنامه، موضوع و فیلمنامه بیشتر به چشم آمد اما در فصل دوم با تسلط بیشتر و دانش افزونتر "جواد افشار" از ژانرهای امنیتی و پلیسی، فصل دوم درخشانتر از فصل اول بود. تکرار میکنم اگر نگاه ملی قرار گرفته باشد گاندو همچنان در تولید فصلهای دیگر موفق خواهد بود."
تصویربرداری خوبِ سریال
البته در کنارِ اشاره به موفقیت کارگردانی و سوژه و مضمون، نباید از تصویربرداری کمنظیر سریال هم چشمپوشی کرد که امیر معقولی مدیریت این کار را برعهده داشت. تصویربرداری که او را با "نونخ" و خیلی از کارهای تلویزیونی دیگر میشناسیم و بسیاری این نکته "گاندو" را هم در فصل دوم بسیار موردنظر قرار دادند که تصویربرداری هم بسیار به کمکِ جذابیت داستان آمد.
تلویزیون در ماه رمضان چه سریالها و برنامههایی دارد؟تجربه آزیتا ترکاشوند از نقش جاسوس زن در تلویزیون/ منتظرِ کاراکترهای چالشبرانگیز و حساس میمانم!تکرار|لابیهای پشت صحنه پربینندههای تلویزیون!/ شفافشدن قراردادهای صدا و سیما اینجا به کار میآیدتکرار| آنتن گرفتارِ آگهیبازرگانی، دستمزدهای نجومی و رقابتهای عجیب و غریبِ شبکهها/ وقتی همه همّ و غم تلویزیون سلبریتی میشود و وایرال شدن! + فیلمانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: عید نوروز شبکه پنج سیما شبکه سه شبکه یک رسانه ملی سریال تلویزیون عید نوروز شبکه پنج سیما شبکه سه شبکه یک رسانه ملی سریال تلویزیون سعید آقاخانی فصل سوم خرازی ها شخصیت ها قومیت ها سریال ها فصل دوم یک باره فصل اول شبکه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۸۸۶۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رخنه به قلب دشمن
یکی از تازهترین آثار نمایشی سیما که با این حالوهوا راهی آنتن شده، سریال «رخنه» به تهیهکنندگی مهدی شفیعی است. این سریال تلویزیونی کاری از گروه تولیدات حادثهای مرکز سیمافیلم است که جایگزین «نونخ ۵» در شبکه یک شده است. در ادامه در گفتوگو با تهیهکننده و همچنین حمیدرضا لوافی، کارگردان سریال جزئیاتی از اثر تازه تلویزیون را آوردهایم؛ همچنین نگاهی به کارنامه کاری سازندگان و بازیگران رخنه داشتیم و از اهمیت ساخت آثار با چنین محتوایی گفتیم.قصه موفقیتها
بدیهی است که توانمندیهای علمی و نظامی هر کشور بخشی از افتخارات آن است و مسببان این پیشرفت نیز درخور ستایش هستند و در جایگاه قهرمان، شنیدن، خواندن و تماشای زندگیشان الهامبخش و در صورت پرداخت هنرمندانه جذاب است. بههمینخاطر هم به لحاظ استراتژیک و همنوایی با سیاستهای کشور و رسانهملی لزوم بهتصویرکشیدن قصههایی از این دست احساس میشود و هم میتواند برای مخاطبان بهویژه نسل جوان تأثیرگذار و درعینحال سرگرمکننده باشد. سریال رخنه، قصهای را در همین راستا روایت میکند. قصهای به قلم مریم امینی که هم وجوه ملی و معمایی دارد و هم عشق و عاطفه و ارزشهای خانوادگی در آن تنیده شده است. به همین سبب میتوان انتظار داشت که موتور جذابیت این قصه خیلی زود گرم شود و مخاطبان شبکه یک سیما را بهصورت شبانه با خود همراه سازد. حمیدرضا لوافی، کارگردان سریال در این خصوص به جامجم میگوید: جدای از بحث جاسوسی، ترور و علم به روابط خانوادگی هم در فیلمنامه پرداخته شده و چالشهای خانوادگی بهخوبی در مشکلات کاری شخصیتها نمایان است. این ارتباط بهخوبی در قصه درآمده است تا جایی که گاهی فراموش میکنم سازنده اثر هستم و درگیر قصه میشوم. به این ترتیب گمان میکنم کسانی که علاقهمند به فضای علمی و اکشن باشند با سریال همراه خواهند شد و دوستداران قصههای خانوادگی نیز از تماشای رخنه لذت میبرند. رخنه، اولین همکاری مشترک وزارت دفاع سازمان حفاظت اطلاعات با سازمان صداوسیماست که هر شب ساعت ۲۲ و ۱۵ دقیقه روی آنتن میرود. این سریال برگرفته از خنثیسازی امنیتیترین طراحی عملیات نفوذ و خرابکاری صنعتی سرویس اطلاعاتی موساد در سازمان هوافضای وزارت دفاع و صنایع دفاعی و موشکی این وزارتخانه است. سریال رخنه در ۳۰ قسمت تولید شده و همانطور که اشاره شد، مربوط به یکی از دانشمندان کشورمان است که روی موشکهای ماهوارهبر و فضایی تحقیق میکند و در این مسیر با تهدیدات و خطراتی از سوی بیگانگان روبهرو میشود. البته آنطور که دستاندرکاران سریال گفتهاند، داستان از تنوع گونههای متنوع برخوردار است و حوزههای امنیتی، علمی و خانوادگی را در بر میگیرد. رخنه علاوه بر پرداختن به ظرفیتهای موجود در مراکز علمی و فناوری کشور در حوزه دفاعی بهویژه صنعت هوافضا و تلاش دانشمندان و نخبگان کشورمان در حوزه پدافندی و دفاعی جمهوری اسلامی ایران و مخاطرات و تهدیدهایی که این افراد در مسیر کارشان با آن مواجه هستند به تصویر درآورده است. در مجموعه رخنه، شهرام نجاریان مدیر تصویربرداری، حدیث نیکرو مدیر برنامهریزی، شهرام متولیباشی صدابردار و هومن معصومی طراح صحنه هستند. حسین زندباف و محمدمصطفی رجبی بهصورت مشترک کار تدوین را انجام دادند. موسیقی سریال نیز اثری ازآلبرت آراکلیان است.این سریال در لوکیشنهای متفاوت تصویربرداری شده که از جمله آنها لوکیشنهایی اطراف تهران و همچنین خارج از کشور در ترکیه است.
مهدی شفیعی که پیشتر تهیهکنندگی آثار متنوعی در تلویزیون مانند «تبوتاب» را برعهده داشته، او در سریال تبوتاب ملودرامی خانوادگی را به کارگردانی داریوش مختاری به تصویر کشیده بود که به نظر میرسید فضایی آرام و به لحاظ مناسبات تولید جمعوجورتر داشته باشد، هرچند خودش در گفتوگو با ما اذعان کرد که آن سریال هم بهظاهر اینگونه بوده و در عمل به خاطر وجود شخصیتهای متعدد در فیلمنامه و لوکیشنهای متنوع با چالشهای خاص خود در تولید مواجه بوده است.
شفیعی درباره سریال جدیدش که با تغییر کارگردان مواجه شد، به جامجم میگوید: آقای غفاری در بخشی از کار حضور داشتند و بعد، آقای لوافی ادامه کار را در دست گرفتند که بخش زیادی از کار را شامل میشد. در خط اصلی قصه سه فضا داریم که یکخطی آن درباره یک دانشمند حوزه موشک ماهوارهبر است که با تهدیداتی روبهرو میشود و بقیه قصه جلو میرود. بخشی از قصه برگرفته از واقعیت است اما طبیعی است که وارد فضای دراماتیک میشود و جایی بین واقعیت و قصه است. در حقیقت یک گرتهبرداری از شخصیتهای متفاوت کردیم. یعنی مخاطب میتواند هر کسی را جای این شخصیت بگذارد اما مهمترین آدمهای فعال در این حوزه را میتوان در این کاراکتر مشاهده کرد.
وی ادامه میدهد: به نظرم این کار، از نظر پروداکشن و فضاهایی که تجربه کردیم و موضوع و رفتوآمدها پرچالش بود و از کار قبلی من فاصله داشت. البته همزمان با کار قبلی چند سالی، درگیر فیلمنامه این کار بودم که سال قبل به تولید رسیدیم.
شفیعی در مورد نقشهای اصلی قصه توضیح میدهد: چند نقش اصلی داریم اما میتوان گفت رامتین خداپناهی و نادر فلاح نقشهای اصلی هستند. دیگر بازیگران این اثر به تناسب قصه به کار اضافه میشوند.
این تهیهکننده درباره استفاده از پروندههای واقعی برای نگارش این سریال عنوان میکند: در واقع با پروندههای سازمان حفاظت اطلاعات و هوافضا سروکار داشتیم و با بخش صنایع وزارت دفاع هم در ارتباط بودیم. زیرمجموعههای وزارت دفاع در این کار دخیل بودند. وی میافزاید: تولید ما یک سال طول کشید اما از قبل هم هفت، هشت ماه درگیر پیشتولید و قبل از آن درگیر فیلمنامه بودیم. نویسنده، خانم مریم امینی از ابتدا درگیر ماجرا بود. ایشان نویسنده جوانی است که قبل از این «زندگی از نو» را در کارنامه خود داشت. این کار محصول تولیدات حادثهای سیمافیلم است و به همین خاطر در این سریال شاهد صحنههای اکشن بسیاری خواهیم بود. این تهیهکننده درباره محور اصلی سریال بیان میکند: نکته کار این است که حجم بسیاری از موضوعات را داشتیم و در اجرا از ویژوال افکت و بدلکاری استفاده کردیم. به همین خاطر کار سنگینی بود که به یک اثر پرچالش تبدیل شد.
شفیعی در مورد لوکیشنها هم میگوید: لوکیشنها ایران و ترکیه بود. در تهران نقاط متفاوتی داشتیم که اطراف تهران و حاشیه را هم شامل میشد. مثل خجیر و پردیس و... . اثر قبلی من به نظر شهری میرسید و به چشم نمیآمد که پراکندگی لوکیشن دارد. با این حال کار جدید به لحاظ بصری متفاوتتر است، چون فضاهای متفاوتتری دارد. چالشهای بزرگتری هم نسبت به قبلی داشتیم. ۷۰ بازیگر جلوی دوربین رفتند که بالای ۴۰، ۵۰ بازیگر نقش جدی داشتند و چهرههای زیادی حضور داشتند. هنرورها هم بالای ۱۰۰۰ مورد بود. در این کار هم چهار معرفی چهره داریم که آتیهدار هستند. در کنارشان، کموبیش بچههای تئاتری هم حضور دارند. از ژانرهای ترکیبی زیادی استفاده کردیم که از ملودرام خانوادگی تا علمی و امنیتی و معمایی را شامل میشود.
تجربه دوباره تعلیق و هیجان
اگر از علاقهمندان به آثار نمایشی هستید که در آنها صحنههای پرتعلیق، شلیک و اکشن نشان داده میشود، «رخنه» انتخاب خوبی برای شماست؛ چراکه در فضایی ایرانی، با قصهای ملی که نشانههایی در متن و فرامتن به مسأله هویت، اقتدار، امنیت، پیشرفت و البته خانواده ایرانی دارد، میتواند لحظات پرکششی را در روایت ایجاد کند. حمیدرضا لوافی، کارگردان سریال رخنه پیش از این سریال «شهباز» را کارگردانی کرد که اخیرا باردیگر از آنتن شبکه فراتر در حال پخش است. او در شهباز نیز با قصهای سروکار داشت که هم وارد فضای پلیسی و معمایی میشد و هم روایتهای عاطفی داشت. او در سریال رخنه نیز فضایی اکشن و امنیتی را در قصه تجربه کرده است که بیارتباط به اثر قبلی او در تلویزیون نیست. هرچند خود علاقهمند است کارگردانی در ژانرهای متفاوت را در کارنامه خود داشته باشد. وی در اینباره و در گفتوگو با ما بیان کرد: کارهایی که در این ژانر کردم، موفقتر بوده و بیشتر دیده شده است. چون سابقه سریال شهباز را داشتم، حس کردم میتوانم از عهده این کار بربیایم. من از جایی به بعد به کار اضافه شدم و از آن زمان تمام تلاشم را کردم که ساختار سریال بهدلیل تغییر کارگردان آسیب نبیند. همچنین جذابیت و هیجان کار تا آخر حفظ شود. وی ادامه میدهد: مشتاق هستم ژانرهای دیگر را تجربه کنم. البته چون سالها برای تلویزیون مینوشتم، ژانرهای دیگر را هم تجربه کردم. علاقه زیادی به ژانر اجتماعی دارم ولی پیشنهادهایی که سر راهم در کارگردانی قرار گرفته، من را بعه سمت ساخت آثار اکشن و امنیتی برده است.البته آنچنان که شفیعی در گفتوگو با ما بیان میکند، این سریال را علی غفاری کارگردانی میکرده اما پس از مدتی از گروه جدا میشود و عمده کار با کارگردانی لوافی به تصویر کشیده شده است. همچنین لوافی در کارهای پستولید، حاضر بوده است.
غفاری کارنامه متفاوتی در سینما و تلویزیون دارد. از «چراغ قرمز» بگیر تا «استرداد» که هم به لحاظ ژانر و هم کیفیت در دو فضای متفاوت سیر میکنند. در تلویزیون نیز فصلی از سریال«بچه مهندس» را کارگردانی کرد که اتفاقا فصلی بود که هم مخاطبان آن را پسندیدند و توجه مثبت منتقدان را در پی داشت.
در ادامه گفتوگو با لوافی، این کارگردان در مورد چالشهایی که در این این سریال بهدلیل ژانر آن و همچنین عدم حضور در ابتدای کار داشته است، توضیح میدهد: با چالشهایی روبهرو بودم اما تجربه سریال شهباز خیلی کمک کرد. عوامل پشتصحنه و همچنین مقابل دوربین خیلی همراهی کردند و زود توانستم با بازیگران هماهنگ شوم.
وی اضافه میکند: سعی کردم با نویسنده همراه باشم تا سکانسهای گرفتهشده، لطمه نبیند. او روی بخشهایی که تصویربرداری شده بود و بخشهایی که تغییر پیدا کرده بود، تسلط داشت و همین موضوع به من کمک میکرد تا قصه را جلو ببرم. لوافی میگوید: بیشترین جذابیت قصه برای من اهمیت حفظ جان دانشمندان برای کشور بود. در این سالها قصههایی با این محوریت ساخته شده اما تمرکز این سریال بیش از گذشته بر تلاش برای حفظ سرمایههای ملی بود.
این کارگردان در مورد آشنایی قبلی با سوژه سریال نیز عنوان میکند: شاید با سوژه هوا و فضا و عرصه موشکی آشنایی نداشتم اما در به تصویر کشیدن اقدامات جاسوسان در به خطر انداختن جان دانشمندان در سریال قبلی تجربه داشتم.
نقشی متفاوت از مرد نقشهای منفی
نادر فلاح از بازیگران اصلی سریال است. بازیگری که پیش از این او چه در قاب تلویزیون، چه سینما و تئاتر نقشهای بهیادماندنی که به شیوهای هنرمندانه اجرا شدهاند، بسیار به خاطر داریم. او که سابقه طولانی در عرصه نمایش دارد برای عاشقان سینما پس از فیلم سینمایی «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» ساخته سامان سالور بیش از پیش شناخته شد. او برای حضورهای سینماییاش هم برنده جایزه شده و هم طعم نامزدی در جشنوارهها را چشیده است. اخیرا او را در سریال آتش و باد در یک نقش منفی در جعبه جادو دیدیم؛ نقش سرخو که خود دربارهاش به جامجم گفته بود: همیشه در انتخابهایم تأثیرگذاری نقش در قصه و درگیریهای دراماتیک او با دیگر شخصیتها برایم اهمیت دارد. او در رخنه فراتر از تأثیرگذاری در قصه، نقش عباس را برعهده دارد که نقش اصلی است و بسیاری از وقایع حول کنشها و واکنشهای او شکل میگیرد وحتی در صحنههایی که حضور ندارد، بسیاری از شخصیتها دربارهاش سخن میگوید.
نقش دیگری که از این بازیگر در تلویزیون دیدیم در سریال عشق کوفی بود که سال گذشته روی آنتن رفت. وی در این سریال نقش مردی علوی و متعصب را بازی میکرد که به شغل قصابی مشغول بود اما دخترش به او و همرزمانش خیانت میکند. میشود گفت نقشهای منفی تخصص این بازیگر است و پیش از دیگر نقشها با ایفای آنها شناخته میشود. نقش دیگر او در این فضا با سریال زمین گرم در خاطرهها مانده است. بازی کمنقص و هنرمندانه او شخصیت استوار(پدر اصلان) را تأثیرگذار میکرد و حتی تا حد زیادی بار جذابیت مخاطبان به قصه را بر دوش میکشید. شخصیتی از اوج و به حضیض میرسد و فلاح باید تناقضهای او در طول زمان را به تصویر میکشید. وی در مصاحبهای درباره علاقهاش برای فاصله گرفتن از نقشهای منفی بیان کرده بود: دوست دارم از نقشهای منفی فاصله بگیرم، گرچه در تمام قصهها شخصیتهای منفی حس خوبی در مخاطب ایجاد نمیکند اما این نقشها عملگرا هستند. ولی دلم میخواهد کمی از این شخصیتها فاصله بگیرم و نقشهایی را بازی کنم که در عین عملگرا بودن، مثبت هم باشند و در ذهن مردم بهعنوان شخصیت مثبت جا بیفتند و من بهعنوان بازیگری تعریف نشوم که فقط نقش منفی بازی میکند.
این بازیگر که توانایی در ادای لهجه کرمانی بهعلت اصالت خود دارد تا امروز در برخی نقشها از این خصیصه در خدمت شیرینتر کردن اثر بهره گرفته است. البته توانایی او در نقشهای کمدی فراتر از استفاده ابزاری از لهجه است و بیشتر بر شناخت او از مخاطبان سوار است. برای مثال در سریال زیرخاکی او در یکی از نقشهای منفی که گاهی نوکزبانی حرف میزد در خاطرهمان مانده است اما در قالب نقشهای مثبت هم از این بازیگر توانایی سراغ داریم. همانطور که اشاره شد او در سریال رخنه، رخت شخصیتی متفاوت را بر تن کرده است تا بار دیگر گوشهای از هنر خود در رشته نمایش را به رخ بکشد و باید دید آیا باز هم با موفقیت سر از این آزمون بیرون میآورد یا خیر. با توجه به آنچه فلاح درباره علاقهاش به نقشهای مثبت اما عملگرا بیان کرده بود، انتخاب نقش عباس و حضور او در این نقش میتواند جامهعمل پوشاندن به همین خواسته باشد که البته با توجه به اصلی بودن این نقش، تأثیر بیشتری هم روی روند قصه خواهد داشت و فرصت خوبی برای درخشیدن دوباره یا درخشش بیشتر این بازیگر ۵۱ ساله باشد؛ فرصتی که پیش از این در ابعاد کمتر برای او رقم خورده بود.
گزیدهکار اما مؤثر
رامتین خداپناهی، دیگر بازیگری است که در سریال رخنه نقش محوری دارد و مقابل نادر فلاح، یک زوج هنری تازه و البته متفاوت را رقم میزنند. خداپناهی جزو بازیگران گزیدهکار است که در حرفه و هنر خود، روشی منحصربهفرد دارد. یکی از پررنگترین خاطرات مخاطبان تلویزیون از بازیگران به نقش ستار بیابانی در سریال «فقط به خاطر تو» محصول سال ۱۳۸۲ برمیگردد. او که پیش از این هم آثاری را در سینما و تلویزیون داشت در این سریال شخصیتی هوشمند و البته جاهطلب را به نمایش گذاشته بود و پس از آن نیز در نقشهای مختلف دیده شد که البته شمارشان با توجه به توانایی این بازیگر میتوانست بیشتر هم باشد. یکی از نقشهای متفاوت او در سریال بانوی عمارت بود که در فضایی تاریخی روایت میشد؛ خاطرتان باشد خداپناهی در این سریال نقش برادر بزرگتر فخری (فخرالزمان) را بازی میکرد که مردی عاقل و خانوادهدوست بود. آخرین نقشآفرینی او در تلویزیون باز در ژانر تاریخی در سریال گیلدخت بود که آن هم قصهای از دوران قاجار را روایت میکرد. سریالی که سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ روی آنتن بود و این روزها بار دیگر از شبکه آیفیلم پخش میشود.
خداپناهی در سریال رخنه نیز ژانری متفاوت را تجربه کرده و نقشی متمایز را بهعهده دارد که باید دید در قاب تصویر چگونه از آب درمیآید. او در این سریال نقش یکی از فعالان بنام حوزه هوا و فضا را برعهده دارد که در ادامه قصه با پیچیدگیهای شخصیت او بیشتر آشنا میشویم.
لوافی(کارگردان) درباره تفاوت نقش دو بازیگر اصلی به ما میگوید: خیلی متفاوت از کارهای قبلی کارنامه آنهاست و توانمندیهای شاخصی را از این دو عزیز میبینیم که پیش از این، شاهدش نبودیم.
رخنه نقشآفرینان به قلب قصه
در سریال رخنه هم چهرههای آشنا و مشهور حضور دارند و هم بازیگران جوان و کمتر شناخته شده که احتمالا این مجموعه نمایشی سکویی برای معرفی بیشتر آنان به مخاطبان خواهد شد. ترکیب چهرههای تازه و حرفهای در عالم بازیگری یکی از باورهای شفیعی در تولید سریال است که در «تب و تاب» نیز شاهدش بودیم. او در این خصوص به جامجم میگوید:از میان بازیگران متعددی که در سریال رخنه حضور دارند، میتوان به نادر فلاح، رامتین خداپناهی، امیرحسین صدیق، بهرام ابراهیمی، مریم کاویانی، نیلوفر شهیدی، حدیث نیکرو، سپیده خداوردی، علیرضا جلالیتبار، ایوب آقاخانی، علیرضا مهران، علیرام نورایی، خسرو شهراز، اتابک نادری، افشین نخعی، شهین تسلیمی، آتیه جاوید، مهدی علیپور، حسن اسدی، امیر حامد و...اشاره کرد.
مهدی علیپور در گفتوگو با جامجم درباره نقشش در این سریال بیان کرد: رخنه، موضوعی امنیتی ــ اطلاعاتی دارد که من نقش مهندسی را بازی کردهام که درگیر یک قصه عاشقانه قدیمی است.
نگاهی به سریالهای تلویزیونی که در سالهای اخیر با موضوع امنیتی عرضه شدند.
گاندو/ جواد افشار / ۱۳۹۸
خانه امن/ احمد معظمی/ ۱۳۹۹
گاندو ۲/ جواد افشار/ ۱۳۹۹
شهباز/ حمیدرضا لوافی/ ۱۴۰۱
محرمانه/ محمود معظمی/ ۱۴۰۲
ترور/ خیرا... تقیانیپور/ ۱۴۰۲
رخنه/ حمیدرضا لوافی و علی غفاری/ ۱۴۰۳